محل تبلیغات شما
گاهي همه جا را ميگرديم براي يافتنش كيلومتر ها را طي ميكنيم براي ديدنش غافل از اينكه او در همين نزديكيست

نزديك تر از هر كس به ما نزديك تر از رگ گردن  او را ميتوان در هر لبخند مادر به فرزندش  در هر دانه گندم در هر

قطره  باران ديد گاهي مي انديشم شايد او مرا در خواب به آغوش ميكشد و صميمانه در گوشم نجوا ميكند آسوده بخواب  اي

فرزند ام .

و چه خوشحال بار و بنديل ميبنديم و به ديدارش ميرويم و دور مكعبي سياه پوش ميگرديم و چه ساده لوحانه سنگي به

دست ميگيريم و پرتاب ميكنيم و خرسنديم كه اوه آري بد خلقت را ميزنيم  غافل از اينكه براي ديدارش بايد به درون خود

بنگريم و براي زدن بد خلقت خود را تغيير دهيم.

هر كدام از ما براي ماموريتي خاص قدم بر كره اي خاكي نهادايم شايد خود بودن بهتر از بهترين بودن باشد اي كاش

بتوانيم هم ديگر را دوست بداريم چرا كه همه براي دوست داشتن و دوست داشته شدن چشم به جهان گشوديم مرزها را 

بايد شكست سفيد و سياه و زرد را بايد به فراموشي سپرد همگيمان را كسي خلق نموده است كه به دنبالش ميگرديم غافل

از اين كه او در همين نزديكيس

و او در همين نزديكيس

گوي خواب نيز ربوده شده است از ديار ديدگانم

كه ,بايد ,دوست ,همين ,ميگرديم ,نزديك ,در همين ,او در ,غافل از ,نزديك تر ,تر از

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها